Translate

ادبیات خاص در خوزستان و بوشهر! تقدیم به همه جنوبی های ستم دیده


در ابتدا تکه شعری از فایز دشتی تقدیم می کنم:
    آی اندر جوانی پیر گشتم
    آی نه پیرم داغ هجران کرده پیرم
    آی در این دنیا بسی اندوهناکم
    که از مردن نباشد هیچ باکم

جنوب و جنوب غربي ايران در سه محدوده ي خوزستان و بوشهر و فارس درميان ادبيات داستاني ايران جلوه خاصي دارد.

اين خطه نويسندگان بزرگي چون صادق چوبك، سيمين دانشور، رسول پرويزي، ابراهيم گلستان، احمد محمود، امين فقيري، ناصر تقوايي، ناصر مؤذن، شهريار مندني پور، منيرو رواني پور، محمد رضا صفدري و بسياري ديگر را در دامان خود پرورده است.


اين خطه با وجود اسكان اقوام مختلفي چون اعراب، لرها و تركان قشقايي از يك طرف، و ارتباط با خارجيان به دليل موقعيت خاص جغرافيايي آن از طرف ديگر سبب شده است كه از يك نوع فرهنگ مختلط و آميخته برخوردار گردد. از جمله استعمار انگليس درهنگامه ي جنگ جهاني ، تاثير فراواني بويژه از لحاظ ساختار زباني برگويش اين ناحيه برجاي گذاشته است. نويسندگان جنوبي با بهره گيري از اين فرهنگ هاي متنوع و طبيعت متفاوت داستانهايي خلق كرده اند كه هم از لحاظ تعدد كار و هم از لحاظ كيفيت پربارتر از خطه هاي ديگر ايران است. حسن عابديني، مهمترين دستاورد ادبيات اقليمي را حاصل تلاش نويسندگان جنوب مي داند كه داستانهايي با زمينه وفرهنگ و طبيعت متنوع جنوب نوشته اند و ماجرا پردازي را با مسايل اجتماعي در آميخته اند.
اقليم جنوب ايران با تنوع فرهنگي و طبيعت خاص آن داراي زمينه هاي جالبي براي فضا سازي در داستان است؛ شط و دريا، نفت و صنعت، نخلستان و گرما از زمينه هاي بومي جنوب است كه اغلب نويسندگان آن ديار آنها را دست مايه ي آثار خويش قرار داده اند و بدين وسيله نوعي تشخص سبكي به آثار خويش داده اند.
جنوب با فضاي متنوع خود، نه تنها در داستانهاي نويسندگان بوميش توصيف شده است؛ بلكه نويسندگان مناطق ديگر نيز مجذوب توصيف فضاي اين ناحيه براي پرداخت داستانهاي خود شده اند؛ از اين گروه مي توان به اسماعيل فصيح در «شراب خام»، محمود دولت آبادي در «باشبيرو»، غلامحسين ساعدي در مجموعه ي «ترس و لرز» و حسين دولت آبادي در رمان «كبودان» اشاره كرد كه به توصيف فضاي جنوب ايران پرداخته اند. ساعدي، خود به بنادر جنوب سفر كرد و «ترس و لرز» و «اهل هوا» حاصل اين سفرها مي باشد.
سپانلو نوشته است: « محيط جنوب غربي ايران به خصوص بخش صنعتي آن، كه تضادهاي جهاني معاصر را يك جا كنار هم دارد، بهترين آزمايشگاهي بوده است براي آزمودن سبك نويسندگان رئاليست آمريكايي ميان دو جنگ، دريك فرم بومي ايراني. اقليمي سوزان و وحشي كه درآن شبح صنعتي عظيم چشم انداز را مسدود كرده است، مجموعه ي متلّوني ازبدوي ترين طبايع تا تربيت شده ترين واكنشهاي شهرنشيني،… اين ها همه، به برخي از بهترين قصه نويسان معاصر ما فرصت داده تا مكتب قصه نويسي خوزستان را پديد آورند؛…. تركيب دل پذير مرارت و وحشت و پاك باختگي، …. مي توان گفت كه جغرافيا سبك آفريده است.»

گرماي طاقت سوز جنوب، كشمكش با تلاطم دريا، مواجهه با استعمار، جهل بسيار و فقر شديد داستان هاي جنوبي را گرفتار نوعي خشونت كرده است؛

عابديني اين موضوع را بدين گونه بيان مي كند كه : «‌خشونت طبيعت و رودرويي مستقيم با استعمار، داستان جنوبي را صاحب خشونتي مي كند كه در داستانهاي شمال ديده نمي شود به همين دليل بهترين داستانهاي جنوبي از صناعت خشن و موجز نويسندگاني چون همينگوي بهره گرفته اند.»

بوشهر به سمت آبادان :)

در آثار نويسندگان اين خطه، فقر، محروميت و بي پناهي انسانهاي تحقير شده و زخمي، نمود فراواني دارد و كارگران غربت زده، روستائيان آواره و درمانده در داستانهاي جنوبي جايگاهي مشخص دارند. 


 توجه به رنگ وبوي محلي در نوشته ي زير ازنسيم خاكسار كاملاً نمايان است:
«اتاقم هميشه بوي چوپ خيس،‌بوي شط، بوي فلس خرچنگ، بوي پوست ماهي صبور، بوي گل، بوي ريشه نخل ، بوي چيزايي رومي داد كه تا به حال حس نكرده بودم.»
پرداختن به زندگي كارگران غربت زده و باربران اسكله و تشريح، فقر و محروميت آنهادر داستانهاي جنوبي نمود خاصي دارد؛ وجود تاسيسات نفتي، پالايشگاهها وكارخانه ها، بسياري را از شهرها و روستاهاي اطراف فريفت و به سمت خود جذب نمود، اما اين كارگران سرگردان، با بي مهري كارفرمايان خارجي و داخلي مواجه مي شدند وسرانجام در غربتي جانكاه زندگي طاقت فرساي خود را در كافه ها و بارها سپري مي كردند. بيشترين نمود اين گرايش را در آثار نويسندگان مكتب داستان نويسي خوزستان مي بينيم. نويسندگاني چون احمد محمود، ناصر مؤذن، ناصر تقوايي، اغلب شخصيت هايشان را كارگران تشكيل مي دهند كه اغلب شان سرانجام به آوارگي و بي خانماني و بي كاري تن مي دهند و با فروش خون خويش به زندگي ادامه مي دهند .
مجموعه ي «تابستان همان سال» اثر تقوايي يك سره به مسايل كارگري در جنوب اختصاص دارد؛ او از اولين نويسندگاني است كه بعد از چوبك فضاي ماتم زده و غبارگرفته ي جنوب را توصيف مي كند.

هیچ نظری موجود نیست: