Translate

دردنامه خارک بخش یک - سفر به جزيره خارك، مستعمره شركت نفت

مگر معني استعمار چيزي غير از بردن منابع و سروري كردن بر مردمان محروم سرزمين‌هاي ثروتمند و زير سؤال بردن استقلال و ايجاد نابرابري است؟
منبع: http://kaarmand.blogfa.com/post-266.aspx
 

نوروز امسال ميهمان پايتخت انرژي ايران، استان بوشهر بوديم و سفرمان را از جزيره‌ي خارك آغاز كرديم. سفر به جزيره‌ي مرجاني خارگ از آن جهت هيجان‌انگيز است كه ورود به اين جزيره صرفاً با اخذ مجوز امكان‌پذير است. جزيره‌ي خارگ از ابعاد مختلف تاريخي، طبيعي و اقتصادي حائز اهميت است. سنگ نبشته خارك متعلق به دوران هخامنشيان است و گور معبد پالميريان مربوط به دوران پارتيان در قبل از ميلاد مسيح است. به جهت جاذبه‌هاي طبيعي نيز چيزي كم از جزيره‌ي كيش ندارد. از ساحل مرجاني گرفته تا آهوان وحشي كه در جزيره رهايند و درخت زيباي ليل كه براي من يادآور خانه‌ي خانواده‌ي دكتر ارنست در بالاي اين درخت عجيب و غريب است.


مگر معني استعمار چيزي غير از بردن منابع و سروري كردن بر مردمان محروم سرزمين‌هاي ثروتمند و زير سؤال بردن استقلال و ايجاد نابرابري است؟ پس به خارك برويد تا با همه‌ي وجود ببينيد كه چگونه مديران و كاركنان شركت نفت در اين جزيره، بر بوميان و مردمان محلي حكمروايي مي‌كنند. تمامي پروازهاي خارك و كشتي‌هايي كه از بوشهر به خارك مي‌آيند و مي‌روند در چارتر شركت نفت است. در خارك، كارمند شركت نفت شهروند درجه يك و مردمان بومي كه كارت سكونت دارند، شهروند درجه دو و كارگران شركت‌هاي پيمانكاري طبقه‌ي فرودست و در زمره‌ي بردگانند.

بسياري از اصول قانون اساسي اينجا رسماً ملغي و پايمال شده است. از كرامت لگدمال شده‌ي انسان براي يافتن كار و بليت هواپيما و كشتي و بديهيات زندگي (نظير آب و برق و گاز و فاضلاب) گرفته تا نابرابري اقوام و نداشتن حق سكونت در سرزمين آباء و اجدادي. در خارك هيچ خانه‌اي سند ندارد تا هر زمان كه خواستند جزيره را از ساكنان بومي تخليه كنند. 
جلال آل احمد اگر پنجاه و چهار سال پيش خارك را درّ يتيم خليج فارس ناميد، امروز نيست كه ببيند جمهوري اسلامي نه تنها براي اين دردانه‌ي يتيم پدري نكرد بلكه او را به بيگاري گرفته‌ است. تصوّر اين مطلب كه ساكنان بزرگترين پايانه‌ي نفتي خليج فارس در 48 ساعت فقط 2 ساعت آب تصفيه شده دارند، چنان ثقيل است كه هر انسان آزاده‌اي را از اين همه ناعدالتي به درد مي‌آورد، اما وجود چنين واقعيتي در كنار خانه‌هاي ويلايي كاركنان شركت نفت با داشتن بهترين امكانات رفاهي، نه تنها مديران نفتي و مسئولان محلّي را به درد نمي‌آورد، بلكه براي قطع نشدن همين دو ساعت آب، ايشان را به مجيزه‌گويي و سرپوش گذاشتن مشكلات و تداوم ممنوعيت ورود بازديدكنندگان تشويق مي‌كند. به جاي مستعمره هم اسمش را مي‌گذارند استراتژيك، تا تحت عنوان موقعيت استراتژيك و ملاحظات امنيتي جزيره‌ي خارگ هر ظلمي را كه خواستند روا بدارند.

اگر در مشهد مقدس، آستان قدس رضوي حاكم علي الاطلاق آن سرزمين است، اينجا غول‌هاي نفتي خدايي مي‌كنند. از شركت آمريكايي‌تبار نفت فلات قاره گرفته تا شركت انگليسي‌تبار پايانه‌هاي نفتي ايران. مگر انقلاب ما انقلاب پابرهنگان نبود؟ چرا مردمان ثروتمندترين نقاط ايران مي‌بايست اين قدر محرومانه زندگي ‌كنند، حال آن كه حق مطلب اين بود كه در يك كشور تك محصولي با اقتصاد نفتي، ساكنان كوي نفت بر اريكه‌ي عزت تكيه زنند و به بركت اين نعمت خدادادي از همه جاي ايران آبادتر باشند. اما در كمال شرمندگي آن كاري كه آمريكا و انگلستان با مردمان محروم كشورهاي ثروتمند در مستعمرات خود كرده‌اند، پايتخت‌نشينان و سياست‌مداران ايراني با مردمان نجيب و محروم جنوب كشور انجام داده‌اند. آيا اين رسم نمك‌شناسي و نفت‌شناسي است كه نفت و گاز و نمك را بخوريم و نمكدان و نفتدان و نفت‌نشينان را با انواع گازهاي آلاينده و گرد و غبارهاي بي‌تدبيري و آب شرب شور به حال خودشان واگذاريم.

خارك علاوه بر اينها تاريخ زنده و گوياي نفت است. در جزيره كه سياحت مي‌كني انواع كارگاه‌هاي نيمه‌تمام و مخازن رها شده‌ي نفتي و پروژه‌هاي نصفه كاره حكايت از آزمون و خطاها و تغيير دولت‌ها و قطع همكاري‌ها و حبّ و بغض‌هاي حاكم در واگذاري طرح‌ها و انتخاب پيمانكاران است. خارگ ماكت اقتصاد و نظام نفتي ماست. آنجاست كه همه‌ي تبعيض‌ها لخت و بي‌پرده نمايان مي‌شود و ولي‌نعمتان نفتي با فروش ميراث چند هزار ساله‌ي اين سرزمين بر سايرين آقايي مي‌كنند. يك مدير نفتي به رسم واليان قديم سخاوتمند است، دستور مي‌دهد براي فرهنگيان خانه بسازند، آن ديگري غضبناك است، دستور مي‌دهد خانه‌ها را پس بگيرند. انگار نه انگار كه اين جزيره هم بخشي از يك نظام جمهوري است كه انسان‌ها را حقوقي است و مملكت را قانوني.
بعدالتحرير:
+اين يادداشت تأثيرگذار را از وبلاگ جزيره خارگ به قلم جناب آقاي رضوي از ساكنان جزيره خارك بخوانيد تا بدانيد كه هر چه از محروميت اين مردمان نوشته‌ام يك از هزار بوده است.

اگر محبت ایران برای مردمان استان بوشهر این است تقدیم به ایران:


هیچ نظری موجود نیست: