شيخ حسين داراي هفت فرزند بوده كه شش نفر از آنها شناخته شده اند.
بزرگ ترين آنها شيخ محمد است كه در سال وفات پدرش او نيز رحلت نمود (1216 ه ق).
دومين آنها شيخ عبد علي كه او نيز صاحب فضل و دانش بوده و در زمان حيات پدر بدرود زندگي نمود، او داراي فرزندي صاحب كمال به نام «خلف» مي باشد. شيخ خلف از علماي مشهور بوشهر و نماز جمعه و جماعت را بعد از وفات عمويش شيخ حسن در اين شهر اقامه مي كرده است. شيخ خلف تأليفات بسياري داشته كه از آن جمله كتاب پاسخ به مسائل، كتابي در اصول فقه به نام «مزيلة الشبهات» و شرحي بر كتاب «الشّداد» تأليف جدش شيخ حسين دارد و نيز رساله اي در ارتباط با رؤيايي كه در عالم خواب، با امام حسين (ع) داشته و سؤالاتي از امام نموده و جواب از امام شنيده است.
شيخ خلف در بوشهر وفات مي كند و فرزندش شيخ عبد علي نيز صاحب فضل و عالم به حديث بوده است. مولف كتاب «انوارالبدرالدين» معاصر شيخ عبدعلي بوده است. يك بار در بوشهر به خانه اش رفته و او را عيادت كرده، مبتلا به بيماري رعشه بوده. در آن هنگام هفتاد سال داشته و در بوشهر امام جمعه و جماعت و متصدي امر قضاء بوده. ايشان تصنيفات زيادي داشته از جمله كتابي به اسم «لئالي الافكار» و رساله اي در پاسخ به پرسش ها. شيخ عبدعلي در بوشهر وفات يافته و در كنار پدر و عمويش شيخ حسن در بيت خانوادگي مدفون گرديد. مقبره آنان زيارتگاه مشهوري در بوشهر است.
خواهرزاده اش شيخ محمد فرزند شيخ ابراهيم جانشين دايي خود در امامت جمعه و جماعت و متصدي امر قضا گشت، ولي از حيث فضل و دانش در حد اسلاف خود نبوده و به سال 1305 قمري به سراي آخرت انتقال يافته و در كنار گذشتگانش به خاك سپرده شد.
فرزند سوم شيخ حسين، شيخ حسن است كه از ديگر برادران شهرت بيشتري دارد. وي مرد با فضل و كمال و مورد اعتماد عامه مردم بود. پس از وفات پدر از بحرين به بوشهر مهاجرت مي كند. در اين شهر صاحب موقعيت و اعتبار عظيمي مي گردد. نماز جمعه و جماعت را اقامه مي كند و قضا را نتصدي مي شود. در بوشهر مورد احترام و مدفنش زيارتگاه است. از جمله تأليفاتش رساله اي در طهارت و صلاة، منظومه پدرش در اصول خمسه به نام «شارحة الصدور و دافعة المحذور» را شرح كرده است. منظومه اي در علم كلام دارد كه خود، آن را شرح كرده است و مورد تحسين صاحب تاريخ انوارالبدرالدين قرار گرفته و در نجف كتاب را مورد مطالعه قرار داده است.
شيخ حسن آل عصفور با آمدن به بوشهر مورد احترام و اعزاز عامه مردم و شخصيت هاي سياسي و دولتي قرار مي گيرد. فتحعلي شاه قاجار توصيه اي خطاب به حاكم بوشهر صادر مي كند و او را به رعايت اكرام و اجلال شيخ اكيداً سفارش مي كند و شاه از جانب خود مقرري سالانه براي او تعيين مي نمايند. اولين هجوم انگليس به جنوب ايران به هنگام محاصره ي هرات در سال 1253 ه ق (1837 م) در زمان شيخ حسن اتفاق مي افتد كه آن شيخ بزرگوار با فراخواندن باقر خان تنگستاني و اعلام جهاد عليه انگليسي ها آن ها را مجبور به عقب نشيني به جزيره خارگ مي نمايد.
چهارمين فرزند شيخ حسين، شيخ عبدالله بعد از وفات پدر در بحرين مي ماند. امام جمعه و جماعت مي شود و در مرافعات و اختلافات مرجع بوده است. فرزندش شيخ سلمان مردي عالم و فاضل و متصدي امور حسبيه شرعيه در بحرين بوده و پس از انتقال شيخ خلف به بوشهر همچنين امامت جمعه و جماعت را اقامه مي كرد.
فرزند پنجم شيخ حسين، شيخ احمد است كه اطلاع چنداني از وي در دست نيست. وي فرزندي فاضل به نام شيخ محمد بر جاي گذاشته.
فرزند ششم ، شيخ علي است كه در زمان حيات پدر بدرود زندگي نمود.
ديگر دودمان آل عصفور، شيخ احمد فرزند سلمان فرزند ابراهيم فرزند احمد برادر شيخ حسين است.
بزرگ ترين آنها شيخ محمد است كه در سال وفات پدرش او نيز رحلت نمود (1216 ه ق).
دومين آنها شيخ عبد علي كه او نيز صاحب فضل و دانش بوده و در زمان حيات پدر بدرود زندگي نمود، او داراي فرزندي صاحب كمال به نام «خلف» مي باشد. شيخ خلف از علماي مشهور بوشهر و نماز جمعه و جماعت را بعد از وفات عمويش شيخ حسن در اين شهر اقامه مي كرده است. شيخ خلف تأليفات بسياري داشته كه از آن جمله كتاب پاسخ به مسائل، كتابي در اصول فقه به نام «مزيلة الشبهات» و شرحي بر كتاب «الشّداد» تأليف جدش شيخ حسين دارد و نيز رساله اي در ارتباط با رؤيايي كه در عالم خواب، با امام حسين (ع) داشته و سؤالاتي از امام نموده و جواب از امام شنيده است.
شيخ خلف در بوشهر وفات مي كند و فرزندش شيخ عبد علي نيز صاحب فضل و عالم به حديث بوده است. مولف كتاب «انوارالبدرالدين» معاصر شيخ عبدعلي بوده است. يك بار در بوشهر به خانه اش رفته و او را عيادت كرده، مبتلا به بيماري رعشه بوده. در آن هنگام هفتاد سال داشته و در بوشهر امام جمعه و جماعت و متصدي امر قضاء بوده. ايشان تصنيفات زيادي داشته از جمله كتابي به اسم «لئالي الافكار» و رساله اي در پاسخ به پرسش ها. شيخ عبدعلي در بوشهر وفات يافته و در كنار پدر و عمويش شيخ حسن در بيت خانوادگي مدفون گرديد. مقبره آنان زيارتگاه مشهوري در بوشهر است.
خواهرزاده اش شيخ محمد فرزند شيخ ابراهيم جانشين دايي خود در امامت جمعه و جماعت و متصدي امر قضا گشت، ولي از حيث فضل و دانش در حد اسلاف خود نبوده و به سال 1305 قمري به سراي آخرت انتقال يافته و در كنار گذشتگانش به خاك سپرده شد.
فرزند سوم شيخ حسين، شيخ حسن است كه از ديگر برادران شهرت بيشتري دارد. وي مرد با فضل و كمال و مورد اعتماد عامه مردم بود. پس از وفات پدر از بحرين به بوشهر مهاجرت مي كند. در اين شهر صاحب موقعيت و اعتبار عظيمي مي گردد. نماز جمعه و جماعت را اقامه مي كند و قضا را نتصدي مي شود. در بوشهر مورد احترام و مدفنش زيارتگاه است. از جمله تأليفاتش رساله اي در طهارت و صلاة، منظومه پدرش در اصول خمسه به نام «شارحة الصدور و دافعة المحذور» را شرح كرده است. منظومه اي در علم كلام دارد كه خود، آن را شرح كرده است و مورد تحسين صاحب تاريخ انوارالبدرالدين قرار گرفته و در نجف كتاب را مورد مطالعه قرار داده است.
شيخ حسن آل عصفور با آمدن به بوشهر مورد احترام و اعزاز عامه مردم و شخصيت هاي سياسي و دولتي قرار مي گيرد. فتحعلي شاه قاجار توصيه اي خطاب به حاكم بوشهر صادر مي كند و او را به رعايت اكرام و اجلال شيخ اكيداً سفارش مي كند و شاه از جانب خود مقرري سالانه براي او تعيين مي نمايند. اولين هجوم انگليس به جنوب ايران به هنگام محاصره ي هرات در سال 1253 ه ق (1837 م) در زمان شيخ حسن اتفاق مي افتد كه آن شيخ بزرگوار با فراخواندن باقر خان تنگستاني و اعلام جهاد عليه انگليسي ها آن ها را مجبور به عقب نشيني به جزيره خارگ مي نمايد.
چهارمين فرزند شيخ حسين، شيخ عبدالله بعد از وفات پدر در بحرين مي ماند. امام جمعه و جماعت مي شود و در مرافعات و اختلافات مرجع بوده است. فرزندش شيخ سلمان مردي عالم و فاضل و متصدي امور حسبيه شرعيه در بحرين بوده و پس از انتقال شيخ خلف به بوشهر همچنين امامت جمعه و جماعت را اقامه مي كرد.
فرزند پنجم شيخ حسين، شيخ احمد است كه اطلاع چنداني از وي در دست نيست. وي فرزندي فاضل به نام شيخ محمد بر جاي گذاشته.
فرزند ششم ، شيخ علي است كه در زمان حيات پدر بدرود زندگي نمود.
ديگر دودمان آل عصفور، شيخ احمد فرزند سلمان فرزند ابراهيم فرزند احمد برادر شيخ حسين است.
منبع:
http://www.al-asfoor.com/farsi/index.php?list=2&part=1
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر